دوقلوهای جدیدمدوقلوهای جدیدم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
مامان ثمینمامان ثمین، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
بابا امیدبابا امید، تا این لحظه: 37 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
یکی شدن دلامون یکی شدن دلامون ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

دو قلوهای نانازی مامان

بدون عنوان

خدایا از خوشحالی پر در اوردم وقتی وقتی آتریسا مرد خیلی ناراحت بودم امیدمو از دست دارم اما دوباره خدا لیاقت مادر شدنو بهم داد دیگه قول می دم مث  چشمام ازشون مواظبت می کنم  
17 خرداد 1393

نا امید نمیشم

تنها خبر خوبی که به گوشم رسید این بود که بابا اُمید دوباره اومد خونه اما دیگه دو نفریم دیگه نیستی چرا؟ واقعا خیلی آروم هستم نمی دونم چرا؟ اما نا امید نمیشم دیشب شاید دوباره خواهرت یا برادرت اومد توی وجودم امیدوارم که حداقل بتونم از این نی نی که دیشب تازه به وجودم اومد نگه داری کنم البته نمی دونم میاد یا نه اما امیدوارم بیاد خدایا این بجه ها چه گناهی دارن خدا جون امــــــــــید وارم لیاقت مواظبت از کسی که هنوز نیومده یا شایدم یه روزه اومده توی  وجودم رو داشته باشم البته اگه خدا بخواد که تو سالم بیای اما خدا کنه چند روز دیگه وقتی میرم دکتر بهم بگه یه نی نی که دیشب آرزشو داشتم اومده توی وجودم امیدوارم خدا جونم ...
28 ارديبهشت 1393

دخترم از دنیا رفت

می دونی من حس زیبای مادر شدنو نمی تونم هیچ وقت تجربه کنم آخه شماها بهم بگید اول خدا بهم میده بعدم می گیره خدایا چرا خدا تو بهم تو دلم پره پیش کی بگم اول بهم دینا رو دادی بهد ازم گرفتی و حالا آتریسا خدایا دیگه جوابی ندارم بدم آخه چرا خدا چــــــــــــــــرا؟ عزیزم تا دیشب که حالت خوب بود تکون می خوردی بازی می کردی اما امروز چی شد خدایا ای کاش من می مردم نه دختر سه ماهه ی من  دیگه نمی دونم چی بگم باباتم هنوز نمی دونه اگه بدونه چی میشه عزیزم از همین الان واقعا دارم روانی میشم من الانم برای این که آروم شم اومدم توی اینجاو برات پست می ذارم برای آروم شدن خودم خدا لعنت کنه منو چرا مواظبت نبودم خدایا منم دیگه مادر نمیشم خدایا خواهش می ...
22 ارديبهشت 1393

نامه ای برای پست آخرم دیگه نیستم البته دلیلی ندارم

 نمیدونم دراول نامه ام باید به چه کسی سلام کنم؟  نمیدونم بهت بگم آشنا یا غریبه؟  اما بهتره بگم آشنای غریب...              پس آشنای غریب سلام؟؟! پرچم کمک داور سرنوشت مدت هاست به علامت در آنساید ماندن شادیهایم بالاست...... نمیدونم باید از کجا شروع کنم؟از چی برات بگم؟اصلا نامه نوشتن من چه حالی داره؟اما نه میدونم که غمگینه...چون....... وای...امان از این نقطه چین ها که غوغا میکنه.حرف از تمام کردن نیست حرف از علت تمام شدن است.حرف از پایان دادن نیست حرف از چگونه پایان دادن است...راستی چطور باید به این رابطه ای که پایان مسیرش مشخص نیست پایان داد؟چرا باید به خاط...
22 ارديبهشت 1393